در بسیاری از کتابها و مقالات کوچینگ میگویند کلمهی Coaching با مفهومی نزدیک به معنای امروزی آن، نخستین بار در سال ۱۹۳۷ به کار رفته است.
ظاهراً فردی به نام گوربی (Gorby) در آن زمان در مقالهای گفته بوده «برای بهبود عملکرد در محیط کار، باید افراد باتجربهتر کوچینگ افراد کمتجربهتر و تازهوارد را بر عهده بگیرند.» به نظر میرسد گوربی کوچینگ را مشابه آموزش (و شاید در زبان امروزی: منتورینگ) در نظر گرفته است.
جاناتان پسمور که از جمله معتبرترین محققان در زمینه کوچینگ است میگوید که در سال ۱۹۱۱ هم Coaching در متنهای مدیریتی و مهارتی وجود داشته است. اما معنی کلمه کوچینگ در آن زمان بیشتر از جنس آموزش و راهنمایی بوده است. مثلاً میگفتهاند در محیطهای آموزشی باید کوچینگ برای دانشجویان وجود داشته باشد یا برای برنده شدن در مسابقهی مناظره میان دانشجویان دانشگاههای مختلف، دانشجویان باید کوچ داشته باشد.
اما بحث کردن بر سر این تاریخها و جستجوی نخستین کاربردها، ارزش چندانی ندارد. چون اصطلاح کوچینگ تا چند دهه رواج نداشته و همهی آنچه ما از کوچ و کوچینگ شنیدهایم و میشنویم از دههی هشتاد و نود میلادی (سی تا چهل سال پیش) آغاز شده است.